یه دوست خوب کیه؟

بی نام عزیز در یکی از نظرات نوشته بود که: "واقعا ارزش چیه؟ این روزا همه از ارزش حرف می زنن!!! "   

***    

   

خب واقعا ارزش چیه؟ ارزش یه دوست به چیه؟ یه دوست خوب کیه؟  

خب به نظر من :   

یه دوست خوب نفعش به تو خیلی بیشتر از ضررشه !  باید خودت کلاهتو قاضی کنی ببینی که دوستت فقط واست دردسره و اعصابتو بهم می ریزه و کلی مشکل واست درست می کنه یا نفعی هم ازش بهت میرسه؟ 

^*^*^*^*^*^*^*^*^*^ 

منظورم از نفع و ضرر مواردیه که بهشون اشاره می کنم:  

یه دوست خوب ایمانتو ازت نمی گیره ! ما آدما معمولا ایمان قوی نداریم . پس دنبال یه دوست باشیم که همینو هم ازمون نگیره !  

یه دوست خوب بهت اعتماد داره ؛ تو هم می تونی بهش اعتماد کنی!   

یه دوست خوب عقایدت رو زیر سوال نمی بره ! و کمکت می کنه که باورهات بیشتر و بهتر بشن !  

یه دوست خوب بی ارزشی رو ارزش نمی دونه ! بی دینی رو کلاس نمی دونه ! شراب خوری رو فرهنگ نمی دونه !  

یه دوست خوب با بدبینی هاش تو رو ناامید نمی کنه و همیشه برای رسیدن به آرزوهات تو رو دلگرم و تشویق می کنه !  

یه دوست خوب نظراتشو به تو تحمیل نمی کنه و تو رو همین جوری که هستی قبول داره !  

یه دوست خوبهمیشه ازت تعریف نمی کنه ، گاهی ایرادهاتو بهت می گه تا بتونی اونها رو بفهمی و رفع کنی!  

یه دوست خوب به خاطر خودش دل تو رو نمی شکنه و خوردت نمی کنه !  

یه دوست خوب آبروی تو رو برای حفظ آبروی خودش نمی ریزه ! در واقع از آبروی تو واسه خودش مایه نمی ذاره !  

یه دوست خوب راز داره ! رازهای تو رو به دیگران نمی گه و پشت سرت حرف نمی زنه !  

یه دوست خوب همیشه منتظر نیست که تو پیش قدم بشی ! یکی تو یکی من ! نه همیشه تو ! ( چقدر حرصم در میاد وقتی بعضی آدمای بی معرفت تا یادی ازشون نکنی و پیش قدم نشی یادی ازت نمی کنن!)  

یه دوست خوب در شادی و غم با تو هست . نه فقط توی شادی ها !   

یه دوست خوب کمکت می کنه که غصه هاتو فراموش کنی نه اینکه خودشم یه غصه بهشون اضافه کنه !  

یه دوست خوب باهات یه رنگه نه صد رنگ . بهت دروغ نمی گه !  

یه دوست خوب همیشه از خودش و خانوادش نمی گه ، مشتاقه که تو هم از خودت و خانوادت بگی!  

یه دوست خوب سعی می کنه تو رو بیشتر بشناسه تا بتونه بهتر درکت کنه !  

یه دوست خوب مدام نمی گه : درکت نمی کنم ! اگه دونفر نتونن همدیگه رو درک کنن پس دوستی بینشون به خاطر چیه؟  

یه دوست خوب کمکت می کنه که به خدا نزدیکتر بشی و امیدوارتر زندگی کنی!  

یه دوست خوبهمیشه هواتو داره و تا جایی که بتونه بهت کمک می کنه !  

یه دوست خوب نمی تونه ناراحتی تو رو ببینه ! وقتی ناراحتی اونم ناراحت میشه ! و باشادی تو اونم شاده !  

یه دوست خوب به خاطر موفقیت هات به تو حسادت نمی کنه ! (قابل توجه دختر خانم های محترم!) 

***

یه دوست خوب یعنی تو ، یعنی من ! به شرطی که بتونیم به خاطر همدیگه خودخواهیمون رو کمتر کنیم !

I'm a girl

 I’m A Girl

من یه دخترم  ؛ نه یه پسرم ، نه یه موجود بی روح . من یه دخترم و پر از احساس. خوشحالم که یه دخترم و خوشحالم که پر از احساسم !  

خدا منو اینجوری آفریده و دوست داره که اینجوری باشم. من عاشق این موجود مهربون و دوست داشتنی هستم . از خدا ممنونم که یه دخترم !  

گناه بزرگیه اگه به خاطر احساسم منو سرزنش کنید !  

گناه بزرگیه اگه کاری کنید که به خاطر این احساس ضربه روحی بخورم !  

گناه بزرگیه اگه اذیتم کنید و بهم بگید چرا اینقدر حساسم  ! 

گناه بزرگیه اگه مدام بهم بگید : نمی تونم درکت کنم ،تو خیلی زود وابسته می شی ! 

گناه بزرگیه اگه از این نعمت که خدا بهم داده بر علیه خودم استفاده کنید ! 

گناه بزرگیه اگه کاری کنید که از این حس و از این وجود با ارزشی که دارم متنفر بشم ! 

گناه بزرگیه اگه کاری کنید که احساسمو برای همیشه بکشم و نابود کنم ! 

گناه بزرگیه اگه این احساس رو نقطه ضعف ما بدونید ! 

گناه بزرگیه اگه از ما یه سنگ بسازید و ما رو عصبی و بداخلاق کنید ! 

گناه بزرگیه اگه سعی نکنید ما رو بشناسید تا بتونید بهتر درکمون کنید !

اگه ما نبودیم ، زندگی شما سرد و بی روح بود . ما مثل شما نیستیم ، نخواید مثل شما باشیم ، چون ما دختریم !   

آرزوهای ما رو مسخره نکنید و بهشون نخندید ! آرزوهای شما هم واسه ما مسخره هستن ولی هیچ وقت چیزی نمی گیم و بهتون کمک می کنیم که به همشون برسید . چون دوستتون داریم ، چون واستون ارزش قائلیم ، چون ما پر از احساسیم ، چون ما دختریم !

من آرومم ، تو تنهایی!

 من آرومم ، تو تنهایی!  

 

متن ترانه بسیار زیبای "احسان خواجه امیری"  به نام "زشت و زیبا"  : 

دلیل اینکه آرومم ، امید لمس دستاته

همین لبخند پنهانی کنار لحن گیراته  

*

دلیل اینکه تنهایی همین دستای تنهامه

همین دنیای تاریکم همین تردید چشمامه! 

*

شبیه حس پژمردن ، دچار شک و بی رنگی

من آرومم ، تو تنهایی ، حقیقت داره دلتنگی 

*

هنوزم میشه عاشق شد هنوزم حال من خوبه

ببین دنیا پر از رنگه هنوزم عشق محبوبه  

*

تو دلگیری نمی دونی چه رویایی به من دادی

اگه فکر می کنی سردم ، برو رد شو ، تو آزادی 

*

نمی دونی چقدر سخته تو پشت نبض دیواری

نمی دونم تو این روزا چه احساسی به من داری  

*

نه اینکه سرد و مغرورم نه اینکه دور از احساسم

بذار دست دلم رو شه ، بذار رویا رو بشناسم  

*

تموم شهر خوابیدن ، من از فکر تو بیدارم

یه روز می فهمی از چشمام چه احساسی به تو دارم   

^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^ 

اول : به همه دوستای گلم این عید عزیز رو تبریک می گم . ( نیمه شعبان رو میگم !) 

دوم : نمی دونم نوید کجاست؟ نکنه یه وقت توی تنهایی خودش غرق شده باشه !!! ( خدا نکنه ) 

سوم : " بی نام " عزیز دیوونگی هم عالمی داره . چرا نباید دیوونه شد؟ انسانیت همیشه هم کارساز نیست و گاهی زیادی واسه آدم غم و غصه میاره با خودش!  

چهارم : من خیلی شاد و سرحال و آروم و بی خیالم... نمی دونم به خاطر چیه ! شاید اثرات ورزشه ... آخه دردونه خانم تنبل مدتیه که هر روز میره باشگاه و ورزش می کنه . واقعا خوبه . یه جورایی بهش اعتیاد پیدا کردم .

عاقل مباش...

دیگه مثل گذشته فکرای توی ذهنم منو مجبور به نوشتن نمی کنن.چون دارم سعی می کنم زیاد به چیزای دور و برم و اتفاق هایی که می افته فکر نکنم. 

آخه به قول شاعر :   

         عاقل مباش که غم دیگران خوری   

                دیوانه باش که غمت دیگران خوردند! 

^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^  

خوشحالم!  

خوشحالم چون تو رو دارم  

                         خوشحالم چون تویی یارم  

                                                خوشحالم چون تویی کنارم  

خوشحالم ! 

نه نه ؛ به خاطر این چیزا خوشحال نیستم . خوشحالیم به خاطر اینه که ...   

واقعا پارتی چیز خوبیه و من از داشتن این همه پارتی خیلی خوشحالم . منظورم از پارتی "مهمونی" نیستا . منظورم یه شخص مهمه که خیلیا رو حرفش حرفی نمی زنن و کارتو راه می ندازه ! دیروز به خاطر چندتا پارتی در اوج ناباوری خیلی سریع کارم راه افتاد . هیچ کس باور نمی کرد!!! 

حتی خودم !  

^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^ 

یه دختر حسود!

یه دختر حسود!

خب قضیه از این قراره که چند روز پیش یه پسره زنگ زد خونه و با مامانم صحبت می کرد و سراغ منو می گرفت . به مامان گفته بوده که من سه روز پیش توی فلان شهر و فلان مغازه به اون پسره شماره دادم .اونم شماره خونه رو!!! و اسم و فامیلمو هم بهش گفتم!!!  

آخه با عقل جور در میاد؟ اگه من می خواستم به اون پسر شماره بدم خب شماره موبایلمو می دادم . تازه چه لزومی داشته که اسم و فامیلمو بهش بگم؟ فقط اسممو می گفتم یا از یه اسم مستعار استفاده می کردم!!!

خب مامان ازش پرسیده بود که مشخصات کسی که بهت شماره داده رو یادت میاد . بعد اونم مشخصاتشو  گفته بوده . دقیقا مشخصات اون دختر حسودی بود که از بچگی با هم همکلاسی بودیم. اون دختر یه آشنای خیلی نزدیکه !  مامان بهش گفته بود که اشتباه گرفتی ، کسی هم که بهت شماره داده می خواسته تو رو سر کار بذاره !   

...

باورم نمی شد .چرا همچین کاری کرده بود ؟ این اولین باری نبود که با حسادتش می خواست واسه من دردسر درست کنه .حالا که داره ازدواج می کنه بازم دست از سر من بر نمی داره؟ حسادتش قراره کی تموم بشه.  

خوشبختانه مامانم خیلی خوب منو می شناسه و با اخلاق من آشناس! اگه من یه روز یه پسره رو تحویل بگیرم واسه مامان خیلی عجیبه چه برسه به اینکه بخوام بهش شماره بدم !!! 

ولی با خودم گفتم اگه یه روز ازدواج کنم و همچین اتفاقی بیفته ؛ شوهرم چه فکری درباره من  می کنه!! به من شک می کنه؟  

چقدر خوبه که آدم با کسی ازدواج کنه که بهش اطمینان داره و اونو خوب می شناسه تا در همچین وضعیتی اعتمادشو نسبت به اون از دست نده!

شکر خانوم

فعلا بی خیال اون دوتا جوجوی جنجالی و بحث ازدواج می شم . ولی قول میدم به صحبت ها و نصیحت های همه دوستان فکر کنم . مرسی !   

 

 متن یکی از ترانه های مهرشاد رو می نویسم که دیشب واسه مامان جونم خوندمش .( مامی یکم ازم دلخور بود. به خاطر یه قضیه الکی و بی خود !)  

 البته فقط یه قسمتشو خوندم ... باور کنید از خود مهرشاد هم بهتر خوندم . 

من با تو مشکل ندارم  

                       تو شکر خانوممی  

                                        محاله با تو بلرزه  

                                                          دلم حتی یه کمی 

متن کامل ترانه " شکر خانوم " با صدای " مهرشاد " یا دردونه!!   

من با تو مشکل ندارم تو شکر خانوممی

محاله با تو بلرزه دلم حتی یه کمی    

*

من به اون چشمای خوشگل عاشقم یه دل نه صد دل

بی خیال دنیا از تو نمی شم یه لحظه غافل    

*

عزیزم هر جور دلت خواست می زنم حرفامو رو راست

با تو مشکلی ندارم عشق تو واسم یه دنیاست    

*

من با تو مشکل ندارم تو شکر خانوممی

محاله با تو بلرزه دلم حتی یه کمی    

*

همه خاطره هامو مزه قند لبامو

 هر چی دارم از تو دارم حتی این حال و هوامو   

* 

تو که عاشق و اسیری یه نمه بهونه گیری

بعد از این هر چی شنیدی قول بده جدی نگیری   

*

من با تو مشکل ندارم تو شکر خانوممی

محاله با تو بلرزه دلم حتی یه کمی

خدا ، خودم ، خانوادم

اصلا این روزا حوصله آپیدن وبلاگمو ندارم ! چون نمی دونم چی بنویسم . 

 امروز 3 مرداد هست . مرداد منو به یاد یه شیر می ندازه ! اونم از نوع پادشاهش!  

*** 

نمی دونم انگار یه جورایی زیادی بی خیال شدم ! نسبت به همه چیز ... شایدم یه جور اطمینان به آینده دارم !  

*** 

چند روزه که یه خواستگار سمج ( از نوع کنه ) دست از سرم بر نمی داره ! یعنی طفلک مامان نمی دونه چطور جوابشونو بده که دیگه اسم منو نیارن ! گاهی هم خسته میشه میگه خب دختر جون اجازه بده بیان ، با هم صحبت کنید بعد یه بهونه بیار و جواب منفی بده ... منم میگم : نه، اصلا !  

بابا صد بار گفتم من نمی خوام ازدواج کنم . باید کیو ببینم ؟ هان ؟   شایدم ازدواج کنم ولی الان نه ، خیلی زوده ...  

خب فعلا که می خوام درس بخونم . بعدشم میرم سر کار . البته یه کار با شرایط عالی و درآمد عالی . بعدشم  اگه ازدواج نکردم تصمیم دارم سرپرستی 2 تا بچه رو قبول کنم و بزرگشون کنم . یه دختر و یه پسر ! البته دختره باید چند سال بزرگتر باشه ها! چون داشتن خواهر بزرگ خیلی خوبه و داشتن داداش کوچولو هم عالیه ! 

(این مزخرفاتو تحویل خانوادم دادم اونا هم گفتن: )

عجب فکرای مسخره ایی ! تو حتما زده به سرت!

*** 

بی خیال ! زندگی رو بیخیال ... اصلا شاید همین فردا من بمیرم ! ( خدا نکنه من اسم مردن بیارم ، جرم خیلی بزرگیه و حتما مامان و مریم به خاطرش منو می کشن ! )   

خب بابا مرگ حقه ، اگه من نمیرم ، پس کی بمیره؟ (چندتا کتک از طرف مریم نوش جان کردم و کمی دعوا  از طرف مامان )  

باشه تسلیم .اصلا من هیچ وقت نمیمیرم و برنامه های بلند مدتی برای زندگیم دارم . تازه من در 100 سالگی می خوام یه سر با نوه و نبیره هام برم جزایر قناری! شایدم تا 150 سالگی اونجا بمونم . باور کن !  

*** 

راستی من عاشق سه تا " خ" هستم . ( خوشحال نشو ؛ تو جزش نیستی  )  

خدا - خودم - خانوادم