Trust In God

به خدا اعتماد کن !

Trust In God

به خدا اعتماد کن !

فقط عاشق خودتم!

 

 فقط عاشق خودتم!   

  

 

نابینا به ماه گفت : دوستت دارم...  

 

 

ماه گفت : چه طوری ؟ تو که منو نمی بینی! 

 

  

نابینا گفت : چون نمی بینمت دوستت دارم... 

 

  

ماه گفت : چرا ؟!     

  

نابینا گفت : اگر می دیدمت عاشق زیباییت می شدم, 

 

 ولی حالا که نمی بینمت عاشق خودت هستم! 

 

    

 

پیوست 1:من عاشق خوبی ام ,عاشق مهربونی , عاشق صداقت, عاشق بچگی, عاشق خنده, عاشق عشقم! دل های مهربون رو دوست دارم و می پرستم !  

  

پیوست2 :اونو فقط به خاطر چیزی که بود دوست داشتم نه به خاطر چیزهایی که داشت یا قرار بود بدست بیاره!  فقط به خاطر خودش!

قدرت من-قدرت تو!

قدرت ذهن ما!  

 

باورش سخته ولی قدرت ذهن ما خیلی زیاده . دقیقا همون چیزی که در موردش فکر می کنیم واسمون اتفاق می افته!  

باید خیلی مواظب باشیم . اگه ذهنمون منفی باشه راحت مارو از پا در میاره . خواهرم همیشه می گه : روزت با توجه به خلقت می گذره . وقتی خوش اخلاقی کلی اتفاق خوب واست می افته و وقتی بداخلاقی همه بلاهای عالم سرت میاد! 

راست می گه ,الان می فهمم به هر چیزی فکر کردم دقیقا همون اتفاق افتاده!!! 

خواستم زندگیم تغییرکنه و چند ساعت بعد به طور اتفاقی یه فیلم بدستم رسید در مورد قانون جاذبه و قدرت ذهن! قدرتی که داشتم ولی بهش توجه نکرده بودم!  

من همیشه یه شاگرد متوسط بودم ولی به توانایی خودم و استعدادم در یادگیری چیزایی که می خواستم ایمان داشتم .دیگران هم همین فکرو در مورد من می کردن که خیلی با استعدادم . هیچ وقت اهل درس خوندن نبودم ولی نمره هام عالی بود. کافی بود از یه درس خوشم بیاد و سر کلاس بهش گوش کنم. دیگه واسه امتحان نیازی به خوندن نداشتم. فقط شب امتحان درس می خوندم و به قول مامانم در همه عمرم هیچ وقت یه درس رو یه دور نخوندم . (البته کارم اشتباه بود!)  

اول دبیرستان که بودم ( تقریبا 8 سال پیش) یه تست آی کیو از ما گرفتن . برام جالب بود چون مثل همون سرگرمی های فکری بود که ازش خوشم میومد. از 60 تا سوال دوتا سوال مشابه رو با تردید جواب دادم . می دونستم جوابشون دقیقا باید برعکس باشه ! 

خب نمی دونستم اون تسته واسه چی بوده ولی وقتی شنیدم بالاترین امتیاز رو من گرفتم باورم نمی شد ! 58 از 60 . آره دقیقا همون دوتا رو که شک داشتم اشتباه زده بودم . اون همه شاگرد زرنگ, چطور یه شاگرد متوسط , بالاترین نمره تست آی کیو رو آورده؟ سوالی که تو ذهن خیلیا بود!  

 

قدرت ذهن و قانون جاذبه ,رازهای جالبی هستن که اگه همه ما بدونیم خیلی بهمون کمک می کنه که به چیزایی که می خوایم برسیم.  

  

قانون جاذبه (جذب) می گه : شما چیزهایی رو جذب می کنید که بهش فکر می کنید. 

  

از حالا می خوام به چیزای خوب و خیلی بزرگ فکر کنم . می دونم قدرت ذهنم اونقدرزیاده که به همه اون چیزایی که می خوام می رسم. من همیشه مطمئن بودم که آینده خیلی خوبی دارم. اینکه کجا باشم و چه کار کنم زیاد فرقی نمی کنه مهم اینه که من به چیزی که فکر می کنم ایمان دارم و همونطور می شه!  

و اما در مورد کسی که دوستش داشتم: من هیچ وقت به داشتن و خواستن اون فکر نمی کردم. فقط به این فکر می کردم که باید یه روز با اون خدافظی کنم تا به چیزایی که می خواد برسه و مانعی برای رسیدن به موفقیتش نباشم.  وقتی فکر کردنم به خدافظی جدی شد, دقیقا همون اتفاق افتاد!  

یا دیدن دوستی که یه لحظه بهش فکر کردم. گفتم خیلی دوست دارم فلانی رو ببینم که چند ماه از تموم شدن درسش می گذره و همشهری هم نیستیم (حتی شمارشو هم نداشتم!) خیلی اتفاقی دیدمش. خیلی خوشحال شدم, بهش گفتم که چقدردوست داشتم ببینمش!  

 

قدرت ذهن ما خیلی زیاده , کافیه باورش کنیم! ما می تونیم به همه چیزایی که می خوایم برسیم . اول باید بهش فکر کنیم و بعد احساسش کنیم , اونوقته که دریافتش می کنیم!  

  

به همین سادگی !

بازی تمومه!

G a m e   O v e r 

 

 

من--- تو

 

 

بالاخره بازی تموم شد! یه بازی که تموم شدنش به ضرر هیچ کسی نیست. تازه ممکنه خیلی هم به نفعشون باشه.  

  

بازم از خدا می خوام کمکم کنه , همونطور که تا الان منو تنها نگذاشته. کمکم کنه تا بتونم به چیزایی که می خوام برسم و همیشه آدم خوبی باشم. به دیگران کمک کنم بدون هیچ انتظاری و هیچ وقت ناامید نشم .  

 

 نکته مهم : من تا تو رو دارم ناامیدی معنا نداره!   

 

  

دیشب جوابمو داد ولی فرصت نشد  متن Game over  رو بنویسم. 

  

تبصره 1:دوستان خوبی که وبلاگ منو می خونید: این وبلاگ فقط یه دفتر خاطرات مجازی (اینترنتی) هست. من خاطرات یا نوشته های مورد علاقه خودمو اینجا می نویسم. اگه باب میل شما نیست ببخشید چون فقط واسه خودم می نویسم. همین! 

 

تبصره 2 : دیگه دوست مجازی نیستم. الان فقط Dordoone ام. مامان منو اینجوری صدا می زنه . 

گاهی هم بهم میگه طلا!  

 

تبصره 3: الهی قربون مامانم بشم.

 

 

امیدوارم!

 

امیدوارم امشب بتونم متن Game Over رو هم بنویسم. بستگی داره که اون وقت داشته باشه با یه ایمیل دلیلشو واسم توضیح بده تا این ماجرا واسه همیشه تموم بشه یا نه! 

 

اصلا حاضره واسم وقت بذاره و جوابمو بده؟!!  

خدایا این همون کسیه که همیشه بهم می گفت : من واسه شما ارزش زیادی قائلم و خیلی برام قابل احترم هستید!!! 

 

ببین حالا چطور داره ... خودت که داری می بینی نیازی به گفتن من نیست! 

 

 

 بازم یه گپ کوچولو با تو! 

 

ای بهترین دوست من؛ 

 

ازت ممنونم ...

با وجود این همه بنده ایی که داری 

هیچ وقت من رو تنها رها نکردی 

و به خاطر افکار کودکانه ام 

من رو از خودت دور نکردی .

از همین امروز در ساختن زندگی بهتر 

کمکم کن. 

عاشقت هستم  من رو دوست بدار!

داستان دیوانگی!

 

داستان دیوانگی ! 

 

امروز sms یه پسره رو خوندم که در جواب کمک خواستن یکی از دخترا نوشته بود ( دختره برای پروژه کارشناسیش از پسره خواسته بود که فردا بیاد دانشگاه کمکش کنه!) 

اونم در جوابش نوشته بود: با اینکه به تک تک ثانیه های فردا احتیاج دارم ولی دلم نمیاد شما رو تنها بذارم. نمی خوام خاطره بدی از من تو ذهنتون بمونه. فردا حتما میام. 

چه پسره با معرفتی! چه همکلاسی های خوبی داشتم ولی چشمم رو بسته بودم و نمی دیدمشون. تو این 4 سال فقط یه نفر رو دیدم و بهش فکر کردم . اونم به خاطرغرورش! اول به خاطر غرورش ازش بدم میومد, بعد به خاطر همون بهش علاقه پیدا کردم چون فکر می کردم مهربونیش بیشتر از غرورشه! خودمم دختر مغروری بودم و هیچ پسری رو در حد خودم نمی دیدم که بخوام تحویلش بگیرم. تازه نمی خواستم اشتباه قبلیم دوباره تکرار بشه و ناخواسته یه نفرو عاشق خودم کنم که هیچ علاقه ایی بهش ندارم . 

و بین اون همه پسر کسی نبود که ازش خوشم بیاد! (عجب مشکل پسند!!!) 

خیلی با خودم کلنجار می رفتم که چطور بهش بفهمونم که دوستش دارم. یه مدت بی خیالش می شدم ولی نمی تونستم از فکرش بیرون بیام . اون فهمیده بود ولی تحویلم نمی گرفت! دلیلشو می تونستم حدس بزنم , چون موقعیتی واسه ازدواج نداشت .از اونجا که فقط دو روز در هفته میومد دانشگاه فهمیدم داره واسه ارشد می خونه. حداقل 2 سال درس ارشد , 2 سال هم سربازی ( البته حالا شده 1.5 سال ) , نمی تونست به ازدواج فکر کنه و می دونستم که اهل دوست دختر و این حرفا نیست! منم نبودم! با این فکرا خودمو منصرف کردم.

ولی شمارشو گیر آوردم و تا کنکور ارشد منتظر موندم ,چند روز بعد بهش اس ام اس زدم و پرسیدم که کنکور چطور داده ! برام مهم بود که بدونم کنکورش چطور داده, فقط همین! اصلا نیتم دوستی نبود , حتی فکر نمی کردم به شماره ایی که نمی شناسه جواب بده ولی جواب داد. تازه خیلی هم گرم گرفت و باعث شد که به اس ام اس زدن ادامه بدم... 

 

هفت ماه گذشت... 

و حالا می بینم چه راحت به خاطر خودش , غرور منو شکست!   

 

عروسک مرده!

 

کاش لااقل نگذاشته بود خاطره بدی ازش تو ذهنم بمونه! الان فکر می کنم اصلا نمی شناسمش, واقعا نمی دونم کیه؟ همون آدم خوب و خوش قلبی که فکر می کردم یا آدم خودخواهی که جز خودش کسی رو نمی بینه و واسه کسی ارزش قائل نیست!

تفاوت من و تو

 

می دونی تفاوت من و تو چیه ؟ 

  

الان می گم واست .در 20 مورد خلاصه کردم  .آخه می دونم خیلی کار داری 

 

 وقت خوندن این اراجیف رو نداری! 

 

خب مشکل درس ,کار, زندگی, زن و بچه , وای وای ... 

 

  

مقایسه مردان وزنان   

 

1- مردها بیشتر برای قدرت، لیاقت، شایستگی، صلاحیت و پیشرفت ارزش قائل هستند؛ معمولا تلاش می کنند تا ارزش های شخصی خودشان را اثبات کنند. "خود محوری مردان از طریق پیشرفت هایی که بدست می آورند تطمیع می شود." (یعنی اگه پیشرفت نکنه خود محوریش میره زیر سوال؟!)  

 

2-آنها به "اموال" و "اشیا" اهمیت بیشتری می دهند تا به افراد و احساساتشان. (واسه خودم متاسف شدم!)  

 

3- رسیدن به اهداف برایشان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چراکه به منزله اثبات توانایی رسیدن به پیشرفت محسوب می شود. (آره ,صد بار گفتی که هدفت واست مهمترین چیزه!)  

 

4- کمتر در مورد مشکلاتشان صحبت می کنند مگر اینکه نیاز به راهنمایی و کارشناسی های تخصصی داشته باشند. زمانی که خانم ها به مشکلی برمی خورند، مردها آماده هستند تا همسرشان را نصیحت کرده، راه حل های مختلف را پیش رویشان قرار دهند و اقدام به حل مشکل نمایند. (دستشون درد نکنه که راه حل می دن! خدایی کمک خوبیه... )
 


5- خانم ها برای عشق، سرسپردگی، زیبایی، و برقراری ارتباط ارزش قائل می شوند. آنها دوست دارند وقت خود را صرف حمایت و پرورش کودکانشان کنند. خود محوری در آنها تنها از طریق احساسات و توانایی برقراری رابطه توضیح داده می شود و کار و تکنولوژی برای آنها از جایگاه ویژه ای برخوردار نمی باشد. مستقیما و به راحتی می توانند نیازهای دیگران را پیش بینی کنند. (واسه من که کارجایگاهش خیلی خیلی ویژه هست!)  

 

6- برای خانم ها بزرگترین نشانه عشق این است که آقایون کاری را بدون درخواست آنها انجام دهند. (وقتی خودم ازت بخوام دیگه واسم ارزشی نداره که انجام بدی یا نه!) 

 

7- زمانی که آقایون در حال انجام کاری هستند، اگر به آنها پیشنهاد کمک شود، تصور میکنند که به اندازه کافی لایق و شایسته نبوده اند و خانم به او اعتماد نداشته که یک چنین پیشنهادی را مطرح نموده. اما برعکس "پیشنهاد کمک و مساعدت به خانم ها به عنوان نشانی از عشق به شمار می رود." (دوست دارم بهم کمک کنی ... لااقل یه پیشنهاد کمک بدی!) 

 

8- آقایون دوست دارند مشکلات را حل نمایند، خانم ها ترجیح می دهند در مورد مشکلات صحبت کنند. (اگه آقایون اجازه صحبت کردن بدن!)  


9- زمانی که آقایون تحت فشار قرار می گیرند، ترجیح می دهند تا تنها باشند و راه حلی برای از بین بردن مشکل پیدا کنند. زمانی که یک خانم تحت فشار باشد، فقط میخواهد با کسی در آن مورد صحبت کند. حرف زدن در مورد مشکلات باعث می شود که او احساس بهتری پیدا کند. (آره واقعا ... نق زدن خیلی خانما رو آروم می کنه!)

 


10- زمانی که یک خانم با همسر خود در مورد مشکلاتش صحبت می کند، آقا احساس مسئولیت پذیری می کند. زمانی که یک مرد در مورد مشکلاتش با همسرش حرف نمی زد، خانم تصور می کند که نسبت به او بی توجهی شده است. (اگه مشکلتو بگی که چیزی ازت کم نمی شه- یه توجهی هم به ما می شه!) 


11- مردها باید احساس کنند که به وجودشان نیاز است و خانم ها نیز باید احساس آرامش از همسرانشان بگیرند. ( آرامش میده ... ولی با بی توجهیاش همشو دوباره میگیره!) 


12- خانم ها احساساتشان را بیان می کنند، آقایون اطلاعات مفید در اختیارشان قرار میدهند. ( ای بابا... خب تو هم احساستو بگو ! اطلاعات می خوام چه کار؟!)  

 


13- آقایون نیازمند اعتماد، مقبولیت، تمجید، تایید، و تشویق و دلگرمی هستند. (بهت ایمان داشتم ... یه چیزی بالاتر از همه چیزایی که می خواستی!)  

 

14-خانم ها نیازمند اهمیت، فهمیده شدن، احترام، صمیمیت، تایید و اطمینان هستند. (یه کم صمیمی تر شو ...هر چی رسمی تر می شی منو بیشتر از خودت دور می کنی!)  

  

 

 15- آقایون در بحث و مشاجره یا "مبارزه" می کنند یا "کناره گیری" به این معنا که یا تهدید و ارعاب را تا حد نهایی ادامه می دهند و یا اینکه ساکت می شوند و هیچ حرفی به زبان نمی آورند  . (یعنی حد وسط ندارن؟!!)  


16- در بحث و مشاجره خانم ها یا "جا می زنند" و یا "اعتراف" می کنند، یعنی طوری وانمود می کنند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و یا مسئولیت همه چیز را به عهده میگیرند. ( بیچاره خانم ها !)  

17- مردها تصور می کنند که برای رویدادهای بزرگ باید هدیه های بزرگ خریداری کنند، خانم ها به تمام کادوها یک امتیاز میدهند. (حتی یه شاخه گل!) 

 


18- خانم ها به طور ذاتی احساسات و نیازهای طرف مقابل را درک می کنند به همین دلیل از آقایون هم انتظار دارند که اینچنین باشند. (کاش اونا هم اینجوری بودن!)  

 

19- مردها خود را به عنوان افراد مستقلی می شناسند که در پی بدست آوردن چیزی هستند؛ خانم ها اغلب احساس وابستگی بیشتری دارند و تصور می کنند که تنها در سایه یک ارتباط است که می توانند هویت حقیقی خودشان را پیدا کنند. (شدیدا واسه خانما متاسفم...با این هویت پیدا کردنشون!) 


 
20- "موفقیت های شخصی به جای وابستگی، یکی از مولفه های شخصیتی مردان در راه بدست آوردن تفکر و تخیل مردانه است" (با خیال راحت به تخیل مردونتون برسین...کی به کیه! بقیه کیلو چند؟!) 


  
 
  

 
  

یه ماهه شد!

 

امروز دو تا مناسبت داره: 

 

هم تولد یک ماهه شدن وبلاگه منه ؛ هم جشن خداحافظی شما! 

 

راستی تولد شما هم هشتمه , هشت مرداد!  

 

اوه چقدر هشت!  

زندگی خوبه , زیباست , دوست داشتنیه , منم دوستش دارم ! 

  

نه دوری تو منو ناامید می کنه !

 

نه نداشتن عشق ! 

 

نه Hi Class شدنت !  

 

 

اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدایم هست, 

 

او جانشین همه نداشته های من است! 

 

  

باید جمله های دکتر شریعتی رو قاب گرفت!  

 

 

و اما یه گپ کوچولو با خدا: 

  

  

سلام خدا جونم ! 

میدونم که دوست واقعیم فقط تویی , 

بدون هیچ انتظاری  

فقط تویی که همیشه 

حوصله گوش کردن به حرفام رو داری  

قسم به ... 

در مقابلت به کی قسم بخورم! 

قسم به قلب تاریک و پر گناهم  

با تمام وجود دوستت دارم  

تو هم قلبم رو صاف کن!